گران


ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻢ ﻧﻈﯿﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ؛
ﻫﻤﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻣﺤﺒّﺖ , ﺷﺎﺩﯼ , ﺗﻮﺟّﻪ , ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ .
ﺍﻣّﺎ ﺳﺆﺍﻟﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﺮﺍﻥ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻏﺮﻕ
ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ ,
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺩ؟
ﻭ ﺍﻭ ﺑﯿﺪﺭﻧﮓ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ , ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ؛
ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺍ ﺯﺍﯾﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﺣﻤﺘﻬﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ
ﮐﺸﯿﺪﻩ !
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ
ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﺷﻨــﺎ ﯾـﺎﺩ ﺑﮕﯿــــﺮ !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺏ ......
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﻴﺪ !
ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ...
ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﻴﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ :
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ،ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻰ،ﺑﻪ ﻧﻘﻠﻰ،ﺑﻪ ﻫﺪﻳﻪ ﺍﻯ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﻙ
ﺗﻮﺟﻬﻰ، ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﺪ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩﻧﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﻨﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺑﻬﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ...
ﺍﺩﻣﻬﺎ ﭼﻴﺰﻫﺎﻯ ﻣﻔﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻔﺖ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ !....



غم


تو را بجای همه کسانی که نشناخته ام دوست دارم
تو بجای تمام دورانی که نزیسته ام دوست دارم
به خاطر بوی ساحل بلند، به خاطر بوی گرم نان
به خاطر برفی که آب می شود، به خاطر نخستین گلها
به خاطر حیوانات پاکی که انسان از آنها نمی ترسد
تورا برای دوست داشتن دوست دارم !
تو را بجای همه زنانی که دوست ندارم، دوست دارم
آری، جز تو کیست که که مرا جلوه کند؟
من خویش را بس کوچک می بینم،
چیزی نمی بینم جز صحرایی گسترده
میان گذشته و امروز
چه بسا مردگان بودند که من بر چمنزار گذر کردم
من نتوانسم بر دیوار آینه ام رخنه کنم
می بایست زندگی را واژه واژه می آموختم
و چه آسان فراموش می شود
تو را دوست دارم بخاطر داناییت که از آن من نیست
بخاطر سلامتی
تو را دوست دارم درمقابل هرچه که توهم نیست!
بخاطر این دل ابدی ؛ که مال من نیست
می پنداری که در تردیدی و سراپا خردی
تو آن خورشید بزرگی که مرا مدهوش می کند
آن دم که به خود یقین دارم.

تک

تنهایی ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺒﻮﺩﯼ، ﮔﺎﻩ آنقدﺭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮓ ...
ﮔﺎﻩ آنقدر ﺣﺴﺎﺱ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ ...
آنقدﺭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ حرف ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ...
ﻻﻡ ﺗﺎ ﮐﺎﻡ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯﻧﻤﯿﺸﻮﺩ!
ﻏﺬﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ
ﻧﻬﺎﺭ ﻫﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ
ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﺎﻡ.
ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ.
ﺷﺒﻬﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻟﻬﺎﯼ ﻓﮑﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻤﺮﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﺩ
ﺗﻨﻬﺎیی ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ...




استغاثه


خدا نکند کسی بهت بگوید:زیاد برایم دعا کن
دلت به لرزه می افتد که مگر چه شده انقدر مضطرب و بیتاب شده..
بعد اگر شرایطش باشد؛مشکلش و گرفتاریش را جویا میشوی و در صدد رفع آن برمیایی.
ولی خدانکند شرایط پرسش نباشد دیگر دلت تاب نمی آورد..
در خلوت و در خواب و بیداری فکرت، ذکرت با اوست پیش او..
که آیا مشکلش حل شد؟!
آیا دغدغه اش برطرف شد؟!
خلاصه هرجا میروی و یا می نشینی میگویی:
دوستان یک نفر خیلی ملتمس دعاست برایش دعا کنید...
میدانم که نگفته متوجه منظورم شدی...
آری صاحب و مولا و سرور و همه چیز من و تو...
پیغام داده که:
واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم
کاش آب میشدم و این جمله را نمیشنیدم
کاش از شنیدن این جمله دق میکردم
کاش...
وکاش...
حداقل دعا میکردم...از آن دعاهایی که با اضطرار است
از آن دعاهایی که همه ی امیدت قطع شده...
از همانهایی که همه را بسیج میکنی که آی دوستان فرد مضطری ملتمس به دعاست...دعایش کنی... آه که باید دق کرد از این غربت ..
از این تنهایی...
سلام مولای غریب..

صاحب عالم و آدم باشی و اما تنها!!!
نمک سفره مان به دعای شما باشد و اینقدر تنها..........

اللهم عجل لولیک الفرج

علت بکار بردن لفظ یاعلی هنگام خداحافظی:

از پیغمبر سئوال شد:

یارسول الله،ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه،
پایان کلاممون، او را به خدا
می سپاریم، به بیان پارسی
می گوییم:
خداحافظ و به زبان عربی
می گوییم:
فی امان الله
اگر بدون خداحافظی کردن،
در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم.
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم!
آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند:
پایان صحبت،
خداوند سبحان به من گفت: "یاعلی"
من نیز به خدای خود " یا علی"
گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
یاعلییییییییییی
خدمت شیعیان مرتضی علی (ع)

منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴٩ - معراج ص١٣