تبسم


تا که می آیی به ذهن من تبسم می کنم
با تو بودن را به آرامی تجسم می کنم

چشمهایت گفتنی ها دارد و طبعم غزل
با زبان عشق با چشمت تکلم می کنم

شعر می پاشم درون خاک حاصل خیز دل
واژه ها را سبز احساس تفاهم می کنم

گاه شعرم مثل چشمت حاوی آرامش ست
گاه با امواج گیسویت تلاطم می کنم

با نت و موسیقی لمس تو شاعر می شوم
خستگی را لابلای طعم تو گم می کنم

با تو وقتی از خیابان های دل رد می شوم
دانه ی اسفند دود از چشم مردم می کنم

مثل آدم باب میل تو هوایی می شوم
شوکت فردوس قربانی گندم می کنم

د ام

پیچیده تر از بند نگاهت تله اى نیست
بگذار که صید تو شوم،مسئله اى نیست

وقتى دلمان ساکن یک منزل نور است
انگار میان من و تو فاصله اى نیست

شیرینى تکرار تو در قالب یک ذکر
در هیچ نماز سحر و نافله اى نیست

یک تیر رها شد به گلوى غزل من
خون مى چکد از شعر، ولى حرمله اى نیست

موى تو به زنجیر کشید عاقبتم را
نه ؛قدرت گیسوى تو در سلسله اى نیست

حکمى که نگاهت به تمناى دلم داد
حق بود گمانم! تو بخواهى،گله اى نیست

لرزى که به اندام من انداخت نگاهت
در قدرت تخریب گرِ زلزله اى نیست

هر روز تو را از همه مى پرسم و افسوس
در پاسخ آشفتگى من "بله" اى نیست


زیباترین قسم سهراب سـپهری:

به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به کسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...

تولد


. لوازم آرایش ماه تولد شما چیست؟

ترنم

یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
به خلوت ‌با خیال من تکلم می کنی گاهی

هر آن لحظه که پیدا می شوی از دور مثل من
به ناگه دست و پای خویش را گم می کنی گاهی

چنان دریا ، نا آرام و توفانی
تو روحم را
اسیر موجهای پر تلاطم می کنی گاهی

دلم پر می شود از اشتیاق و خواهشی شیرین
در آن لحظه که نامم را ترنم می کنی گاهی

همه شعر و غزلهای پر احساس مرا با شوق
تو می خوانی و زیر لب تبسم می کنی گاهی

تو هم مانند من لبریزی از شور جنون عشق
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی