یادت باشه.....

یادت باشه تا خودت نخوای هیـچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه

ده نکته خوب از آقای دکتر غلامعلی افروز؛ استاد ممتاز دانشگاه تهران

١_ ترسناک ترین جای جهان ذهن شماست .
٢_ عمل باشید نه عکس العمل ، صدا باشید نه انعکاس صدا .
٣_ مراقب بدن خود باشید ، زیرا تنها جایی است که تا آخر عمر در آن زندگی می کنید .
٤_ اجازه ندهید رفتار دیگران آرامش درونی شما را بهم بزند .
٥_ آرزو کردن برای اینکه جای شخص دیگری باشید ، یعنی نادیده گرفتن خودتان .
٦_ ارزش شما با رفتار دیگران با شما ، تعیین نمیشود.
٧_ اگر کسی کار اشتباهی انجام داد، همه خوبی هایش را فراموش نکنین .
٨_ قهرمان بودن یعنی ایمان به خود ، وقتی دیگران به شما اعتقادی ندارند .
٩_ کسانی که در گذشته زندگی می کنند ، آینده خود را محدود می کنند.
١٠_ هیچ یک از ما برنده یا بازنده به دنیا نیامده ایم ، انتخاب کننده به دنیا آمده ایم .

ﭼﻨﺪ ﺗﻮﺻﯿﮥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺴﺎﺯﯼ

ﺍﻭّﻝ * ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺪﺩﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﺿﺮﻭﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﯾﺰ !!!!
ﺍﯾﻦ ﻋﺪﺩﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ: ﺳﻦ، ﻗﺪ، ﻭﺯﻥ ﻭ ﺳﺎﯾﺰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ....
ﺩﻭّﻡ * ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﮐﻦ ...
ﺳﻮّﻡ * ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺑﺎﺵ ...
ﭼﻬﺎﺭﻡ * ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﺨﻨﺪ ...
ﭘﻨﺠﻢ * ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺖ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ: ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮ ! ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ! ﻭ ﺑﻪ
ﭘﯿﺸﺮﻭﯼ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ...
ﺷﺸﻢ * ﺭﻧﮓ ﻫﺎﯼ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﻭ ﺗﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ...
ﻫﻔﺘﻢ * ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ، ﺗﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺍﺕ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯽ ...
ﻫﺸﺘﻢ * ﺷﺎﺩﯼ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﮐﻦ ...
ﻧﻬﻢ * ﺑﺎ ﺣﺪّ ﻭ ﺣﺼﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻛﻦ ...
ﺩﻫﻢ * ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺕ ﮐﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺕ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺒﺮ ...
ﯾﺎﺯﺩﻫﻢ * ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﻦ ...
ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ * ﺭﻭﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺪ ﺗﻮﻗﻒ ﻧﮑﻦ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻦ...
ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ * ﻫﯿﭻ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ
ﺩﺍﺭﯼ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ ...
ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ * ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ: ﻗﻠﺒﻢ " ﻣﯽ ﺗﭙﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ

لطف

ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑه دﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ می گشت ﮐﻪ ﺁن را ﺩﺭ آﻭﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﻟﮏ ﻟﮑﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻟﮏ ﻟﮏ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﮔﺮﮒ ﮐﺮد ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ آﻭﺭﺩ ﻭ ﻃﻠﺐ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﮐﺮﺩ.
ﮔﺮﮒ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: همین که ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻭﺭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﺧﺪﻣﺖ می کند ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﮐﻪ می تواند ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺰﻧﺪﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺒﯿﻨﺪ.

و این گونه است،دنیا پر از تباهی، نه به خاطر وجود آدمهای بد، بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب ....

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.


#اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

#دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت
به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

#سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت
گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت
و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

#چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم
از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول
رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم
چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛
تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم نداری ؟